حرفهای ناگفته ی مدت های مدید
سه شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۳:۳۶ ب.ظ
مدت مدیدی است که رها شده ام یا بهتر بگویم در زمان گم شده ام. زمان در پیشگاه چشمانم به سرعت در گذر است اما نمی دانم چه می شود ، در لابلای این سرعت شدید به فکر فرو می روم که کی وقت شد تا این اندازه تغییر کنم؟!
یاد گذشته ها مرا آرام آرام در خود فرو می برد، که چقدر سخت گذشت این چند سال اخیر و در عین حال چقدر سرنوشت ساز بودند این سال های سخت. به یاد می آورم دنیای وبلاگ بازی هایمان را که هر قدر ساده بود تمامش می ارزید به این شبکه های اجتماعی بی سرو ته که برای سر کار گذاشتن ما آمده اند.
دلم برای نوشتن تنگ شده است.
از وبلاگ های متعدد و پرسه در شبکه های اجتماعی متفاوت که به قول عزیزی به خیابان شلوغی می مانند، گذشته ام و اکنون به اینجا رسیده ام جایی برای خودم بودن؛ جایی برای نوشتن ، ساده نوشتن...
۹۱/۱۱/۰۳